شیرینترین روزهای عمرم که بودن با پنج تن آل عباعلیهم السلام بود تمام شد و کربلا آخرین صحنهها را برایم رقم زد. اکنون به مدینه بازگشته بودیم و من همچنان دوست داشتم در خدمت اهل بیت علیهم السلام باشم، اما شرایط برای این خواستهام مهیا نبود.لذا از آن هنگام زندگی شخصی خود را به طور جدی آغاز کردم و همچنان برکات اهل بیت علیهم السلام را در زندگیام میدیدم. گوسفند عجیبی داشتیم که آن را نشانه لطف پروردگار به خانوادهام میدانستم.